مـیآورم بـه روی لــبــم الـســلام را آغــاز میکـنـم سـخـنـم بــا امــام را
ما عاقبت به خیریمان در پناه توست از مـا مـگـیـر این کـرم مـسـتـدام را
کاری خوش است که تو درستش کنی فقط نسپار دست خـلق خـدا این غـلام را
ما مـحـترم شـدیم به لطـف نـگـاه تو بـیتـو نـداشـتـیـم هـمـین احـتـرام را
آوازهاش تـمام جهـان را فرا گـرفت هرکس که زد به خاطر تو قید نام را
برکت بده برای تو روضه نوشـتهام خـتـم به خـیـر کن تو غـم نـاتـمام را
داری جلوتر از غزلم گـریه میکنی من که نـگـفـتـهام غـم بـازار شام را
اشک سـر بـریـدۀ جـدّت شـدیـد شـد زینب هـمـین که وارد بزم یـزید شد
دیدگاه خود را بنویسید